فیلم درباره قتل هایی است که در تابستان سال ۱۹۷۷ در نیویورک اتفاق افتاده است که بر روی ساکنان ایتالیایی آمریکایی محله جنوب برانکس تمرکز می کند که در سایه ترس از یکدیگر زندگی می کنند…
«راس» که از کالج اخراج شده، به مصرف شیشه گراییده و چندین رفیق عجیب و غریب پیدا کرده است، اما در ته دلش می خواهد دوباره با دوست دختر سابقش، «ایمی» رابطه برقرار کند…
یک سرباز مزدور توسط رئیس بدذاتش کشته می شود، اما طولی نمی کشد که او از جهنم باز می گردد تا همسرش با ببیند، در حالی که با شیطان قراری گذاشته است تا رئیس سابقش را بکشد…