«نیکل» ( کریستن دانست ) دختر ۱۷ ساله یک خانواده ثروتمند است، و «کارلوس» ( جی هرناندس ) پسری فقیر با آرزوهای بزرگ می باشد. سرنوشت این دو را سر راه هم قرار می دهد و طولی نمی کشد که آن ها عاشق هم می شوند…
“آلکس اوونز” زنی چندکاره است،در روز کارگر و در شب رقاصی حرفه ای.رویای او وارد شدن به یک کمپانی واقعی رقص است و با تشویقهای دوست پسر و رئیسش ممکن است شانس رسیدن با آن را داشته باشد…
«بابي بوفينگر» (مارتين) سال ها تلاش کرده تا جايي در صنعت سينماي هاليوودي براي خود باز کند تا جايي در صنعت سينماي هاليوودي براي خود باز کند ولي در اين کار موفقيتي به دست نياورده است؛ و حالا اعتقاد پيدا…
«اوﮔﻲ ورن» (ﮐﺎﻳﺘﻞ) ﻳﮏ ﻣﻐﺎزه ﺳﯿﮕﺎر ﻓﺮوﺷﻲ را اداره ﻣﻲ ﮐﻨﺪ. او در اﻳﻦ ﭼﮫﺎرده ﺳﺎل اﺧﯿﺮ، ھﺮ روز در ﻳﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﺸﺨﺺ و از زاوﻳﻪ اي ﻣﺸﺎﺑﻪ، از ﺧﯿﺎﺑﺎن رو ﺑﻪ روي ﻣﻐﺎزه اش ﻋﮑﺲ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. در ﻣﯿﺎن ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ھﻤﯿﺸﮕﻲ او ﻧﻮ…
“برت” از دوران کودکی عاشق اسلحه بوده. پس از ترک ارتش به همراه دوستانش به یک کارناوال می رود، جایی که با “آنی” دختری بینظیر که به اندازه او عاشق اسلحه است آشنا می شود. آن دو با هم ازدواج می کنند اما “…
مکس پترسون ( شان وست ) که نصاب سرورهای امنیتی است با پست یک گوشی موبایل از شخصی ناشناس دریافت میکند و مسیج های برای او می آید که علاوه بر نجان جانش، او را در کازینو نیز برنده میکند. مدیر امنیتی کازینو…
داستان در سال ۱۹۵۰ و درباره زندگی دو پسر است که به سه دختر یکی از نجیب زادگان محلی به نام “لیلوید ابوت” علاقه دارند.”جسی” و “داگ” تنها در سه چیز مشترک هستند،خانواده خود،میز تنیس و تعقیب دختران “ابوت”….