دهه ي ۱۹۶۰، محله ي ايتاليايي نشين در منطقه ي برانکس نيويورک. پسر بچه اي به نام «کالوجرو» (کاپرا) هم راه با خانواده اش در همسايگي نوشگاهي زندگي مي کند که پاتوق «ساني» (پالمينتري) و دارو دسته ي مافيايي…
«املين» (جوزفسن)، دخترکي يتيم و «ريچارد» (کوئن)، کوچک ترين مسافران يک کشتي بادباني عازم سن فرانسيسکو هستند. کشتي آتش مي گيرد و بچه ها همراه آشپزکشتي، «پدي» (مکرن)، با قايق نجات خود را به جزيره اي ناشن…
استاد دانشگاه آمریکایی از جنگل های بارانی آمازون به همراه فیلم های ضبط شده توسط گروه فیلمبرداری که مشغول ساختن فیلمی در مورد قبایل آدم خوار آن منطقه بوده اند، به نیو یورک باز می گردد…
چهار برادر روستایی که به تازگی پدر خود را از دست داده اند به همراه مادر خود به برای پیدا کردن کار به شهر میلان می روند. جایی که برادر بزرگترشان هم اکنون در آنجا مشغول کار است و تصمیم دارد با دختر مورد…
«فرانکي» (فايفر) پيشخدمت «آپولو»، رستوراني در مرکز شهر نيويورک است که زندگي تنهايش بين محل کار و آپارتمان کوچکش محدود مي شود. «جاني» (پاچينو) نيز کلاهبرداري است که پس از هجده ماه حبس به نيويورک مي آيد…
آنا ریدل به علت مشکلاتش به بیمارستان روانی می رود و پس از مدتی به خانه بر می گردد. بهترین دوست او خواهر الکس است. البته مراحل درمان او بخاطر یک نامادری سنگدل، پدری الاف و ولگرد و البته روحی که در خانه…
داستان این فیلم درباره هیپاتیا بانوی ستارهشناس و فیلسوف در اسکندریه در دوران حکومت روم بر این سرزمین در قرن چهارم میلادی و رابطه او با دو رقیب عشقی، یکی بردهاش داووس و دیگری اشرافزادهای بهنام اری…