» جک برنز « ( داگلاس ) کابوى تنها به آلبوکرکى مى آید تا دوستان قدیمى اش، » پل « ( کین ) و » جرى باندى « ( رولندز ) را ببیند. » جرى « به او مى گوید که شوهرش به جرم کمک به ورود غیرقانونى مکزیکى ها ب…
سال ۱۹۸۰ میلادی. “جولیانو” و “خواکین” دو دوست هستند که وقتی از دربارهی “سرا پلادا” بزرگترین معدن طلای رو باز جهان میشنوند، خیلی هیجانش زده میشوند و تصمیم میگیرند تا خیابان پل را ترک کرده و به محل ر…
«جیک بیرگارد» مردی میانسال است که زمانی معروف ترین هفتیرکش غرب بوده، حالا تصمیم دارد برای استراحت به اروپا برود. اما یک هفتیرکش جوان و بی کله معروف به «هیچکس» بدنبال جیک است تا قبل از بازنشسته شدن، او…
همسر کلانتر سابق آریزونا در حال رانندگی در مراتع پرورش احشام خود کشته شد. به نظر می رسد یک مرد مکزیکی که به طور غیرقانونی وارد آمریکا شده مقصر است. همانطور که کلانتر در حال جستجو برای یافتن پاسخی برای…
در شهری از ایالت تگزاس، دو قاتل وحشی روانی از محاصره نیروهای پلیس می گریزند و پا در جاده ای کویری می گذارند. یک کلانتر بنام «ویدل» که به دنبال گرفتن انتقام مرگ برادرش از آن هاست، شروع به تعقیبشان می ک…
«جرميا جانسن» (ردفورد)، مردي جوان و تک رو که از شهرنشيني به تنگ آمده، در سال ۱۸۳۰ به کوهستان راکي مي رود. در آن جا يک شکارچي (گيراش) او را مي بيند و زير پر و بالش را مي گيرد. «جرميا» روش زندگي در طبيع…
زورو همیشه نقابی سیاه به صورت داشت و شنل می پوشید ، به داد مردم فقیر می رسید و حق انان را از حاکم سنگدل و گروهبان گارسیا ی بزدل می گرفت ! و وقتی دخل یکی آدم بد ها را می آورد ، با سه ضربه شمشیر حرف Z ر…