ادیتور سی و هشت ساله بلندپرواز مجله ریبل الیس در حال بازگشت از برزیل به پاریس است که فلش مموری خود را در هواپیما گم می کند، هرچند یک دانشجوی معماری ،بالتازا ایپفل، آن را پیدا می کند و با الیس یک قرار…
خداوند (فريمن) بر «اوان باکستر» (کارل)، نماينده ي کنگره ي امريکا ظاهر مي شود و به او فرمان مي دهد که براي آمادگي در مقابل سيلي عظيم که در پيش است يک کشتي بزرگ بسازد…
وقتی یک نفر به نام بادی تصمیم میگیرد که چشم اشخاص مملکتی را به سمت خودش برگرداند و بر علیه جانیان حرکت کند به نظر میرسد که افراد خیلی زیادی میخواهند مطمئن شوند که او دیگر نفس نمیکشد…
یک خانواده ظاهرا شاد و دوست داشتنی به یک محله برون شهری نقل مکان می کنند. اما پس از مدتی مشخص می شود که آن ها با همسایگانشان رو راست نبوده اند و قصد واقعی شان از آمدن به آن مکان چیز دیگریست…
«بیلی» بعد از پنج سال حبس از زندان آزاد شده است. بلافاصله بعد از آزادی، او دختری نوجوان بنام «لایلا» را می دزدد و بهمراه او به دیدن پدر و مادرش می رود تا وانمود کند که این دختر نامزد اوست و قرار است ب…
«هري سنبورن» (نيکلسن) خيال دارد دو روز تعطيل آخر هفته را با «مارين» (پيت) در ويلاي کنار درياي مادر او بگذراند ولي از بخت بد قلبش در آن جا درد مي گيرد. «اريکا بري» (کيتن)، مادر «مارين» با اکراه مي پذير…
«بروک» (انيستن) و «گري» (وون) تصميم مي گيرند مثل دو دشمن در خانه جبهه بندي کنند و آن قدر بر مواضع خود پا بفشارند تا شايد يکي از آن دو به شکست اعتراف کند. اما «بروک» سرانجام پي مي برد که در واقع براي ت…
خانواده یک آشپز با استعداد هندوستان را به مقصد فرانسه ترک کرده و رستورانی درست روبروی غذاخوری “مادام مالوری” باز می کنند. این اتفاق آنها را وارد رقابتی سخت می کند و…